فروشگاه اینترنتی صنایع دستی چرم نیما
Leather Craft Shop Nima

نمایشگاه تولیدات هنرمندان صنایع دستی زیور آلات سنتی

علاقمندان به بازدید و خرید از این نمایشگاه میتوانن هرروز به غیر از جمعه از ساعت 9 صبح الی 18 به فرهنگسرای فردوس واقع در بولوار فردوس بعد از چهارراه مخابرات فرهنگسرای فروس نگارخانه پردیسان مراجعه نمایند .

مديرکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان تهران از برگزاري متفاوت جشنواره ملي صداي بهار در اين استان خبر داد.

«محمد حسين فراهاني» با بيان اين خبر گفت: در طول تعطيلات نوروز 92 با حضور گروهي از عشاير استان تهران، آيين و مراسم آنها براي اقشار مختلف از جمله کودکان به نمايش درمي‏آيد.

وي در رابطه با بازديد از موزه‏ها نيز بيان کرد: امسال براي نخستين بار يکي از موزه‏هاي تهران از کارت گويا استفاده کرده و اين فناوري نوين را در اختيار گردشگران نوروزي تهران قرار مي‏دهد.

اين مقام مسوول همچنين از برگزاري چندين بازارچه نوروزي صنايع دستي خبر داد و اظهار داشت: حدود 7 بازارچه صنايع دستي نوروزي نيز در سطح استان تهران در طول ايام تعطيلات برپا مي شود.

«فراهاني» اظهار داشت: براي هماهنگي هرچه بيشتر ستاد تسهيلات سفر ويژه نوروز 92 جلسات متعددي در استانداري و اداره کل با حضور استاندار محترم و ساير عوامل اجرايي برگزار شد و تصميم‏هاي خوبي براي هرچه آسانتر کردن سفر و تبديل کردن تهران به مقصد ويژه گردشگري گرفته شد.

اين مقام مسوول در اداره کل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان تهران افزود: برگزاري تورهاي تهران‌‌گردي در هفت مسير، به عنوان مثال برگزاري تور بازديد از سه برج، برج طغرل در شهر ري، برج آزادي و برج ميلاد، از جمله برنامه‌هاي اين ستاد است.

وي با اشاره به برگزاري جشنواره ملي صداي بهار ويژه ايام نوروز از تاريخ 28 اسفندماه 1391 تا 12 فروردين‌ماه سال 1392 در مجموعه فرهنگي تاريخي سعدآباد اظهار داشت: برهمين اساس از 29 اسفند 91 تا 5 فروردين هر روز يک استان در مجموعه سعدآباد به اجراي برنامه هاي آييني خود مي‏پردازند.

«فراهاني» برپايي بازارچه‏هاي صنايع دستي، برگزاري مسابقات عکاسي، خاطره‌نويسي و نقاشي براي تمام گروه‌هاي سني به‌ خصوص کودکان و نوجوانان از سفر به تهران در ايام نوروز را از ديگر برنامه‌هاي ستاد تسهيلات سفرهاي استان تهران عنوان کرد و افزود: برپايي بهترين سفره‌هاي هفت سين، بهترين قرآن نفيس در سفره هفت‌سين و سبزه عيد، عکس از جاذبه‌هاي گردشگري استان تهران، کليپ‌هاي 100ثانيه‌اي و ارسال خاطرات از سفر به تهران و ... از جمله اقدامات اين اداره کل در جشنواره صداي بهار ويژه ايام نوروز است.

مديرکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان تهران با اشاره به برگزاري نمايشگاه و جشنواره گردشگري،صنايع دستي و سوغات شهرستان‏ها تصريح کرد: اين جشنواره و نمايشگاه در شهر ري، نگين تاريخ فرهنگ و مذهب تهران، برپا مي‏شود و صنايع دستي، سوغات استان‏هاي مختلف و اجراي موسيقي محلي عشاير و همچنين اجراي تور رايگان ري گردي در طول برگزاري آن از جمله برنامه‏هاي پيش‏بيني شده است.

«فراهاني» خاطر نشان کرد: در حاشيه اين جشنواره و نمايشگاه کارگاه آموزشي و همايشي در محوريت بررسي نقش جايگاه اطلاع رساني (تبليغات) در توسعه گردشگري برگزار مي‏شود.

وي همچنين از برپايي سياه چادرهايي براي آشنايي بيشتر مردم با آيين و رسوم عشاير خبر داد.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:فردا پیکر فریده لاشایی در دربند سر آرام می‌گیرد, توسط نیما ذاکری سعید |

صبح، چهارشنبه نهم اسفند پیکر بانوی نقاش برجسته ایران، فریده لاشایی از مقابل خانه هنرمندان تشییع می شود.
 

این مراسم با آیین گرامی داشت این هنرمند صاحب سبک همراه خواهد بود که در آن دکتر علیرضا سمیع آذر، مدیر اسبق موزه هنرهای معاصر تهران، جواد مجابی، نویسنده و محقق، ابراهیم حقیقی گرافیست و رعنا فرنود نقاش در ستایش فریده لاشایی و معرفی فعالیت ها و دستاوردهای او سخنرانی خواهند نمود.
 
پس از برپایی این مراسم، پیکر فریده لاشایی به آرامگاه ابدی اش در گورستان دربند سر بدرقه خواهد ش

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:بهار در راه و هنرمندان صنایع‌دستی سردر گریبان, توسط نیما ذاکری سعید |

بهار در راه است. اما هنرمند صنایع‌دستی هنوز بساط زمستان‌ را برنچیده، آن‌ها حتی دل و دماغ کار و تولید هم ندارند. نه فروش دارند نه جنس. تا رسیدن بهار زمان طولانی باقی نمانده اما برای هنرمند ایرانی فاصله‌ای به درازای شب‌های زمستان دارد.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:مصاحبه با روزنامه همشهری سال1389, توسط نیما ذاکری سعید |

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:خیال هنر و انسان, توسط نیما ذاکری سعید |

 خیال چیست و چه حقیقت و ماهیتی دارد و با چه صفات و اسمایی باید تعریف شود؟ در واقع ، خیال چند معنی دارد. اگر به فرهنگ های لغت و اصطلاح نامه ها رجوع شود، اولین معادل «خیال» عبارت است از تصویر، تصویر شی ء در چشمه و آب و آینه.  

 
 
خیال شناسی در همه حوزه های فکری از جمله حکمت ، فلسفه ، دین ، اسطوره شناسی و روان شناسی و غیره، همواره مورد پرسش و تامل قرار گرفته است. از این رو، خیال همواره مورد توجه متفکران قدیم و جدید بوده است. این نوشتار به بررسی این امر می پردازد؛

خیال چیست و چه حقیقت و ماهیتی دارد و با چه صفات و اسمایی باید تعریف شود؟ در واقع ، خیال چند معنی دارد. اگر به فرهنگ های لغت و اصطلاح نامه ها رجوع شود، اولین معادل «خیال» عبارت است از تصویر، تصویر شی ء در چشمه و آب و آینه. بنابر این ، خیال تصویر است و به عبارتی ، صورت منعکس در اشیاء است. درباره تصویر و صورت نیز مباحث بسیاری مطرح است. صورت آن چیزی است که در برخی نحله های فلسفی هویت و شخصیت و در نهایت، ماهیت اشیاء را می سازد و تعیین می کند. اما خیال و صورت خیال فراتر از این مراتب نیز تلقی شده است؛ به این معنی که تصویر منعکس در آب یا تصویری که بر روی چشم می افتد، ساده ترین معادل های لفظ «خیال» است. به همین دلیل ، در تاریخ حکمت و فلسفه ، وقتی وارد حوزه خیال شناسی می شویم ، بحث تفصیل پیدا می کند؛ چه از باب وجود شناسی و چه از باب معرفت شناسی. اما در کل، اگر به این مباحث توجه کنیم ، بیشتر در مرتبه وجودی و ذهنی یا علمی به خیال منسوب می شود. نخست ، خیال در مقام قوه مدرکه خیال ، چون قوه و موضوع شناسایی مشاعر بشری و انسانی است. این همان ساحت فاعلی خیال است. انسان با این قوه می تواند تخیل کند و عالم را تخیل نماید و متعلق شناسایی خویش سازد و از منظری این عالم در خیال آدمی انکشاف پیدا کند و صور خیالی در آن اشراق و یا انشاء شود.

بنابر این ، این گونه از تفکر ما تفکر خیالی است. وقتی فکر می کنیم ، صور مختلفی پیدا می کند، یکی از این مراتب تفکر، خیال است که به تخیل تعبیر می کنیم. پس خیال در ماست و ما منشا آن هستیم. خیال دیگر، خیالی است که ما درکش می کنیم. این خیال همان صورت های خیالی و تصاویر تخیلی است. این صورت ها در نزد قوه خیالی ما حاضر می شوند و ذاتا مستقل از ما وجود دارند. ما اشیاء و اموری را خیال می کنیم و به محض تخیل صورت های حسی موجود در برابر ما شهود و احساس می شوند.

یکی از ویژگی های خیال این است که با محسوسات و عالم حس ارتباط پیدا می کند؛ یعنی خیال را نمی شود از عالم حس جدا کرد.

به همین دلیل ، به قوه خیال نام حس را نیز اطلاق کرده اند، ولی گفته شده «حس باطنی.» خیال یکی از حواس باطنی است ، اما آ نچه متعلق حس ظاهری است مانند امور مسموع و مشهود و ملموس و غیره به خیال تعبیر نمی گردد و امور مخیل تلقی نمی شود. ولی زمانی که ما رابطه مان را با عالم حس قطع می کنیم ، خیال فرا می رسد؛ یعنی خیال از عالم حس کنده می شود. به عبارتی ، خیال از حس آغاز می شود. وقتی گلی را حس و لمس می کنیم ، می بینیم که در مقام حس قرار گرفته ایم و تا وقتی که گل در برابر ما حاضر است ، از صورت حسی سخن می گوییم. از مرحله ای که چشمانمان را می بندیم و رابطه حسی خود را با گل قطع می کنیم ، وارد عالم خیال می شویم. یعنی خیال، صورتی حسی است که اصلش غایب شده است. دیگر این اشیاء را مستقیما حس نمی کنیم. همین قوه خیال است که امکان تفکر آزاد از هر قید حسی را برای انسان فراهم می کرده است. او می تواند به هر جا سر بکشد و هنگامی که در خانه نیست ، به یاد خانه اش بیفتد. در ساحت خیال است که انسان آزادانه صورت های خیالی را در کار می آورد و بار دیگر آنها را در غیاب اشیاء واقعی در نظر می آورد. این قوه ثانویه را برخی فلاسفه «قوه ذاکره» یا «مصور» نیز گفته اند.

به هر حال ، مفهوم خیال با عالم حس ارتباط برقرار می کند و اگر حواس ظاهری نداشتیم ، حواس باطنی نیز موجودیت نداشت و ارتباط انسان با عالم خلقی به کلی می گسست. چرا نابینایان قادر به تخیل رنگ نیستند، زیرا هرگز حسی از رنگ نداشته اند؛ یعنی توان ابصار و بصر در آنها نیست. بنابر این ، رنگ برای آنها قراردادی است. عالم نابینایان طوری است که از عالم محسوسات بصری کنده شده است و همه امور بصری را تحویل به سایر محسوسات می کند.

او می تواند لمس کند، ببوید و با گل ها، الحان و موسیقی کیهانی از طریق حواس دیگر عقل و ذهن و قلب خود ارتباط پیدا کند، اما رنگ ها برایش معنی و مفهومی به طور محض ندارند. قوه خیال که عالمی درونی است ، یک مصداق خارج از موضوع شناسایی و انسان مدرک دارد که همان عالم محسوسات و صور حسی است. فرض کنید در فضایی مانند سینما یا آمفی تئاتر به سر می برید و بعد از آن خارج می شوید. در این حال ، در ساحت خیال به یاد آن فضا می افتید و آن را به مخیله خویش راه می دهید. این نوع خیالات معطوف به عالم حس و خیال راجعه به محسوسات است. آن چیزی که مورد و متعلق فلسفه کلاسیک هنر است ، زیبایی صوری است. یعنی زیبایی شناسی و استتیک رجوع به مرتبتی از اشیاء می کند که می خواهد زیبایی هندسی و ریاضی آنها یا تجربه درونی حس آدمی را از اشیاء محسوس بیازماید و درک کلی از آنها پیدا کند و زیبایی را چون ماهیت هنر کلاسیک تلقی نماید. استتیک از ریشه استتوس به معنی افراد مشهود و استتیس به معنی مشاهده آمده است. سیمستن و سمی پهلوی به معنی مشهود افتادن و به نظر آمدن و جلوه کردن با استتیس به معنی ظاهر و مشهود و آنچه دارای جلوه و زیبایی (شاهد در اصطلاح عرفا) و برازندگی است ، هم ریشه است. زیبایی در ظاهر و صورت ظاهر در کار است و اولین مرتبت زیبایی در همین صورت ظاهری و حسی است که با محسوسات ارتباط دارد. بنابر این ، استتیک و علم زیبایی شناسی و استحسان با زیبایی صورت ظاهری سروکار پیدا می کند. آن چیزی که بیشتر ظهور و نمود دارد، زیبا تر به نظر می رسد. هر چیزی که بیشتر به چشم می آید، زیباتر است و ما را به خود جذب می کند. زیبایی آن صفتی است که اثری وضعی در ما ایجاد کند. کیست که از زیبایی متنفر باشد و از آن دوری گزیند؟ همه ما زیبایی را دوست داریم. زیبایی منشا عشق است. اگر زیبایی نبود، عشق زاده نمی شد. عشق، فرزند زیبایی است. هر قدر زیبایی خالص تر و محض تر، عشق برآمده از آن نیز اصیل تر و خالص تر و ناب تر است.

برخی فلاسفه سخن از عشق افلاطونی می گویند. اما منشا این عشق کدام زیبایی است ؟ آیا زیبایی محسوس زیبایی صورت های ظاهری و حسی است ؟ قدر مسلم منشا این عشق زیبایی دیگری است. آن زیبایی را زیبایی مثالی و ایده آل می گویند. درحقیقت ، زیبایی مثالی از صورت معقول و باطنی و ملکوتی و مثال نشات می گیرد؛ آن صور که در آسمان هاست نه زیبایی زمینی. زیرا این زیبایی زمینی منشا عشق زمینی می شود، در حالی که عشق افلاطونی یا عشق آسمانی ، منشا و مبدا آن زیبایی آسمانی است.

محسوسات از این نظر که وجهی نمایشی و زیبایی شناسانه دارند، از آنها مفهوم زیبایی شناسی کلاسیک حاصل آمده است.

همین مفهوم این جهانی و یا حسی عاطفی و روان شناسانه و نفسانی و سوبژکتیو است که مورد توجه فیلسوف آلمانی «بومگارتن » در علم زیبایی شناسی مدرن می شود. در این عالم ، حتی صورت طبیعی حسی نیز کم و بیش منتفی می شود و گونه ای صورت کاو و گوژ جایش را می گیرد. صورت با گوهر و چهره نیز هم معنی است. در زبان سانسکریت ، «سیترا» بوده که در زبان فارسی قدیم به «چیترا» تبدیل شده است. از این معنی است که اسم مینوچهر و منوچهر برآمده است. منوچهر همان چهره بهشتی و مینوی است ، در برابر چهره دنیوی و ناسوتی. مینو با بهشت و ملکوت و عرش نسبت پیدا می کند. اسامی فارسی ریشه هایی عمیق دارند که اغلب، امروز فراموش شده است. گاهی آنها را در مقام تمسخر به کار می برند، اما اصل شان امر دیگری است. مانند اسم اردشیر که خود از کلمه «ارته خشتره» آمده است. «ارته» یعنی مقدس و «خشتر» همان شهر و شهریار است. بنابر این ، ارته خشتره به معنی شهریار مقدس است و شهریار پاک.

پس هرگاه ما تعبیر زیبایی شناسی استتیکی را به کار می بریم ، بیشتر نظرمان معطوف به عالم حس است. از اینجا استتیک آن نوع اندیشه هنری است که معطوف به زیبایی های زمینی است و از آنجا به زشتی های هیولایی می رسد که از نفس برمی خیزد. زیبایی های زمینی نیز مراتبی دارد که هر قدر خالص تر می شود، به زیبایی مثالی نزدیک تر می گردد تا آنجا که این زیبایی مجازی پلی برای انتقال به زیبایی ملکوتی و حقیقی است. در مقابل زیبایی و عشق حاصل از آن ، زشتی نفرت زاست و دافعه ایجاد می کند. زشتی در نفس ما رنج و عذاب ایجاد می کند. البته زشتی هیجان انگیز و غیر متعارف نیز هست و با غلبه بشرمداری چنان وضعی پیش می آید که این دو با یکدیگر خلط می شوند و موضوعیت متباین خود را از دست می دهند. البته در گذشته ممکن بود که در فرهنگی چهره ای زیبا تلقی می شد، ولی در فرهنگ دیگری همان چهره زشت محسوب می گردید؛ یعنی همان چهره ای که در آنجا زیبا بود، در اینجا زشت محسوب می شد؛ چنانکه در برخی قبایل کهن ، برخی چهره هایی که مظهر زیبایی تلقی می شدند، به دلیل زینت و آرایش غیر معمولی که در جمجمه ها و گوش و بینی شان صورت می گرفت ، بسیار مشمئزکننده و کریه به نظر می آمدند. این گونه آرایش با جادو و نوعی آیین های جادویی مناسبت داشت. این زشتی ها در نظر آن قوم چه بسا زیبا تلقی می شد.

به خیال و عالم آن و صورت خیالی و صورت حسی پرداختیم و گفتیم اولین مرتبه زیبایی از اشیاء و صورت های محسوس برمی خیزد و سپس به زیبایی صورت های روحانی و فوق محسوس انتقال پیدا می کند. خیال می تواند اسباب وصول به صورت های روحانی و مثالی برزخی شود، اما در نظر کلاسیک و فلسفه یونانی این صورت ها حقیقت و واقعیت ندارند.

صورت های واقعی همان صور محسوس یا معقول محض است ، نه صورت های خیالی برزخی. خیال موجب می شود انسان از عالم حس کنده شود و به عالم جامع و وسطی تعلق پیدا کند که نه مادی محض است و نه مجرد محض ، برای آنکه آثار ماده را ندارد. شما وقتی آتش را در خیال تان تصور می کنید؛ این آتش سوزاننده نیست و هویت مادی ندارد. اگر چنین نبود امکان تصور و تخیل و محاکات آتش و نیز هر شی ء دیگری وجود نداشت. تصور کنید اسیدی را خیال می کردیم که خاصیت مادی خود را داشت؛ در این صورت ، با چه وضعی رو به رو می شدیم ؟ از همین نظر ممکن است بسیاری در خواب و خیال خود آدم هایی را بکشند یا به آدم هایی عشق بورزند و از انسان هایی متنفر باشند. اینها همه در عالم خیال چهره می گشاید و حکایت از کندگی آدمی از عالم حس می کند.

آنچه از عالم خیال متعارف گفتیم ، رجوع به عالم حس می کرد و معطوف به صورت های حسی بود. گاهی از همین صورت های محسوس یک صورت کلی در نظر می آید و آن خیال منتشر است. انسانی را تصور کنید که مصداق فردی ندارد، نه حسن و حسین است و نه مریم و هدی؛ و از سویی ، مصداق کلی انسان نیز نمی تواند باشد بلکه صورت برزخی و بینابینی آن است؛ یعنی هیئت بشری دارد و از مواجهه قوه مدرکه خیال با عالم محسوس حاصل شده است. این صورت هنوز به حد تجرد صورت های معقول نرسیده است؛ از این رو، هیات انسانی دارد و صورت بشری. به همین دلیل عالم خیال از صورت حسی خارج نمی شود و رنگ و بو و طعم و لحن و صوت خویش را از دست نمی دهد.

همین شرایط عالم عینی محسوس در عالم خیال ظهور دارد، منهای هویت مادی انضمامی آن و هرگز صورت خیال مجرد و معنوی محض نمی شود. صورت مجرد و معنوی محض خصلت این جهانی ندارد. یونانیان عصر فلسفه سقراطی هرگز حقیقتی را برای خیال و صورت های خیالی در عالمی فراتر از حس قائل نشدند. از این نظر، آنچه در باب دو وجه خیال و صورت های خیالی راجعه به امور محسوس اشاره رفت ، به اندیشه متافیزیکی یونانی باز می گردد.

یونانیان خیال را صرفا در همین قلمرو حسی می دیدند. افلاطون اگر چه عالم برزخی صور ریاضی را پذیرفته بود، اما قائل به صور خیالی برزخی نبود. ارسطو و یونانیان متاخر نیز چنین نظری داشته اند. اینها خیال را به همین جهان و به سایه های اشباح و تصاویر حسی محدود می کنند. در نظر آنها، خیال همین عالم محسوس است ولی از آن جدا شده و در ذهن قرار گرفته است. یعنی هر چیزی که از عالم محسوس جدا شود و به ذهن ما انتقال پیدا کند، بدون تصرف امری خیالی است ، که گاهی نیز مورد تصرف حسی قرار می گیرد و هویت اصلی خود را از دست می دهد؛ مانند آنچه در باب شترگاوپلنگ یا صورت خیالی برخی موجودات اساطیری ملاحظه می شود. این مرتبه ای از خیال و تخیل به مخیله و صورت متخیل تعبیر شده است. این صورت ها می توانند جنبه ای سمبلیک پیدا کنند. از این نظر، انسان می تواند در عالم خیال خود با قوه متخیله از صورت های حسی هیئت های جدید بسازد. این صورت ها در یونانی با خرافه و سایه های بی بود اشباحی قرین تلقی می شود.

بنابر این فانتاسیا یعنی صور متخلیه و ایکاسیا یعنی عکس و تصویر خیالی. عکس و تصویری که قوه مدرکه انسان تصرف می کند و از واقعیت های محسوس دور می سازد، موجودات هیولایی را به وجود می آورد. این مراتب همان طور که اشاره رفت ، به عالم یونانیان عصر پس از سقراط مربوط می شود. اما قبل از سقراط ، یونانیان هرگز چنین نیندیشیدند. از دوران قدیم در شرق و غرب ، خیال صرفا به امر محسوس محدود نمی شود. آنها به موجودات خیالی فوق حسی ولی واقعی قائل بودند و هرگز این موجودات را خرافی و دروغین تصور نمی کردند و آنها را صورت های وضعی و جعلی که بشر با تصرف و کاستن و فزودن و ترکیب در صورت های حسی به وجود آورده و به شیوه ای موجب انتزاعی شدن صورت شکنی آنها شده باشد، نمی دانستند.

در اساس آنها برای خیال و آیکون ها حقیقتی ماورایی نیز قائل بودند.عالم خیال، خود حقیقتی مستقل دارد و صور خیالی نیز در آن مستقل از انسان ، به تناظر قوه خیال و صورت های خیال موجود در مشاعر انسانی تقرر دارند. یونانیان سقراطی همین مراتب انسانی را بعد از مرگ نابود می دانستند و بقایی برایش قائل نبودند و آن را هرگز جاودانه ندانستند، در حالی که برای عقل و نفس ناطقه انسان قائل به بقا و جاودانگی بودند. آنها خیال بشری را با ساحت حیوانی قرین می دانستند و به مرتبه نازله حیات بشری مربوط. اینکه عقل به طور جزئی و فردی باقی می ماند یا خیر، در یونان اختلاف است. مشائیان ارسطویی معتقد به عقل متصل به ساحت کل و جهانی خود می شوند، در حالی که خیال وجودی پس از مرگ ندارد تا به عالمی بپیوندد. بنابر این ، در عالم فلسفی یونانی ، خیال، هویت مستقلی نداشت که پس از مرگ باقی بماند.

عالم اساطیری شرقی که پر از فرشتگان و دیوان و ارواح انسان های قدیس یا شریر موجودات عجیب الخلقه اساطیری است ، در اساس نمی تواند نسبت به عالم خیال چنین دیدگاهی داشته باشد. بنابر این ، مبدا همه صورت های خیالی به آسمان و ملکوت و عالم بالا و یا عالم پایین دوزخیان منسوب می شود. صورت های دوزخی به ملک اسفل و سرزمین های زیر زمین باز می گردد، چنانکه سرزمین هادس یا پلوتون ، خدای مرگ یونان اساطیری، زیر زمین است. در مقابل ، سرزمین خدایان و فرشتگان و نیمه خدایان و ارواح قدیسان و هرمسیان ، عالم ماورای حس است. در اینجا، مبدا کل خیال انسانی عالم پایین نبود، عالم حسی نبود و به فوق آن یا تحت آن ارتباط داشت. باید توجه داشت که این تقسیمات دینی و اساطیری فلسفی در آن زمان هنوز بر اذهان بشر غلبه نداشت ، زیرا چنان در عالم وحدت غرق و منجذب بود که به این مراتب متکثر و تفکیک ها معطوف نمی شد.

این جهان پاره پاره و شرحه شرحه ماست که به دوگانگی ها و چندگانگی ها معطوف می شود. در این جهان ، گاهی ماورایی و متعالی فکر می کنیم و غرق در وحدت حق می شویم و گاه مادون و متدانی می اندیشیم و گاهی اوقات در افق طبیعت به عالم نظر می کنیم و این همان نگاه طبیعت انگارانه و جهان مدارانه یونان کلاسیک است. این تقسیمات مربوط به دنیای انسانی است ، اما انسان عتیق کمتر در این مراتب تفکیکی و متکثر پراکنده و منتشر می شود. او چنان مست عالم وحدت است که به این تفکیک ها اغلب بی تفاوت می ماند. نیچه معتقد است این تفکیک های مابعد الطبیعی قبل از سقراط و افلاطون در غرب وجود نداشته و با افلاطون این مراتب دوگانه ماوراء الطبیعی و طبیعی شکل گرفته است و در شرق با اوپانیشادها و ویدانتای بودایی این جهان انشقاق پیدا کرده است؛ یک جهان زمینی در مقابلش یک جهان آسمانی وجود دارد. پیش از این زمان ، چنین تفکیک هایی در کار نبود و انسان در حال وحدت خلسه و طرب به سر می برد.

در مقام انجذاب می توان گفت حتی صورت خیالی و حسی و عقل و مانند این صورت های متکثر در کار نبود. این مراتب در دوران متاخر پس از پیدایی متافیزیک یونانی در تاریخ بشر تماما ظهور پیدا کرده است.

در حالی که در دوران کهن تر (نامی که به دوران دینی و اساطیری شرق اطلاق می کنند عصر خیال است ) خیال آینه ای بود که عکس حقایق ازلی در آن منعکس می شده است. شاعران و حکمای انسی و معنوی به همین نکته ، نظر داشتند. مولانا از خیالاتی سخن می گوید که دامگه اولیاء است و چون عکس مه رویان بوستان خداوند می نماید؛

آن خیالاتی که دام اولیاست

عکس مه رویان بستان خداست

آن خیالات یا صورت های خیالی که دام اولیاء است ، تصویر اولیاء و قدسیان ملکوت خداوند است. صورت های خیالی زیبارویان بهشتی خیالات اولیاء را جاذب است. این خیالات به هیچ وجه به آدم حسی و جسمانی تعلق ندارد و حتی به آن معنی صورت های ترکیبی متخیله نیز نتواند بود که در مراحلی از حیات تشبیهی اساطیری انسان شکل گرفته و با دوران میتولوژی و سحر و اسطوره و جادو مناسبت دارد. این ترکیب بندی صور مخیل ، خود حکایت از آزادی بشر می کند. در حقیقت ، انسان در عالم خیال گونه ای از آزادی را تجربه می کند که در قلمرو فلسفه امری محال است. از اینجاست که بسیاری از متفکران مانند کانت و هایدگر، مقام هنر را مقام آزادی بشر تلقی کرده اند. آزادی هایی هست که جز در این عالم تحقق یافتنی نیست و در عالم عینی ناممکن است. انسان بسیاری از طلب ها و تمناها را در عالم خیال می بیند. در قلمرو علم ، چنین خیالات و آمال هایی نامعقول است. در عالم اسطوره ، انسان صورت کامل خویش را می بیند، در حالی که در عالم خیال، اقسام صور به نمایش در می آیند. بسیاری از اختراعات و صنایع مستظرفه و غیر آن در عالم خیال تکوین پیدا می کنند.

بسیاری از فرضیه های تخیلی علمی نیز در عالم خیال حسی شکل می گیرند، زمانی که خیال ، کار تصویرسازی جهان را در قلمرو علم شکل می دهد. به عالم خیال مطلق و مثالی باز گردیم که اولی را «ملکوت اعلی» و دومی را «خیال منفصل» و «ملکوت اسفل» خوانده اند. این عالم به عالم خیال حسی و به حس باطنی نور می بخشد و آن را در نظر حکمای اشراقی و عرفا ظاهر می سازد. این خیال وابسته به عالم حسی نیست. از اینجا نگاه کهن اساطیری به خیال و سپس نگاه دینی اسلامی و مسیحی برای آن مراتبی قائل است که با عرف یونانی فلسفه متفاوت است. در نخستین مرتبه ، خیال یکی از قوای باطنی انسان است که به سخن ابن رشد، بدان مصوره هم می گویند و آن را قوه ای می دانند در انسان که حافظ صور موجوده باطن است ، حس مشترک حاکم بر محسوسات است و خیال حافظ محسوسات است. حس مشترک صور را مشاهده می کند و خیال، تخیل می کند. قوه خیال، مجرد است و صوری که در آن موطن اند، مجرد از ماده اند.

خیال طبیعی و رئال، هنگامی که صورت شکنی می شود و انتزاعی می گردد، ماده هنر جدید و مدرن می شود و با خیال مجرد وحدت پیدا می کند. این خیال را در هنر مدرن، سوررئال می نامند که ربطی به فوق طبیعی و ماوراء الطبیعه ندارد. از اینجا، در خیال ، رئال و سوررئال جدید و مدرن با یکدیگر متجانسند و ربطی با خیال مثالی و ملکوتی قدسی کهن ندارند.

خیال حسی در آغاز دوره جدید صرفا در قلمرو اشیاء حسی بود و هنوز وارد عالم سوررئال نشده بود. این عالم سوررئال چنانکه آمد، از منظر شرقی و دینی ، عالم ممدوحی نیست و فراواقعیت و امثال آن کلماتی بی ربط است. سوررئال در واقع خیالی است که به حال خود رها شده و دائما بر عالم طبیعت حجاب می کشد و در آن تصرف می کند و صورت های انتزاعی جدید از آن می سازد تا مرحله ای که شکل های مدرن کاملا از عالم طبیعت فاصله بگیرند و هیچ رابطه ای با عالم واقعیت نداشته باشند. حتی آن موجودات عجیب وغریب و شگفت انگیز جادویی و سحرآمیز اساطیری ربطی به امور سوررئال ندارند، زیرا نفسانی محض نیستند. صورت های سوررئال درعمق نفسانی و ذهنی و سوبژکتیو هستند و به جهانی ورای سوژه تعلق ندارند. بشر خود موجودات سوررئال و هیولاهای خویش را از طریق نفوذ در چاله های نفس می سازد و خلق می کند.

این صورت ها و هیولاهای سوررئال حتی ربطی به صورت های طبیعی و زمینی عادی نیز ندارند، بلکه با تحریف در آن ها شکل می گیرند. به مجموعه آثاری توجه کنید که امروزه تحت عنوان «آثار بی عنوان» ارائه می شوند. اینها اغلب فرم و فیگور و صورتی ندارند و صرفا خیال مجردی اند که از عالم طبیعت و ماورای طبیعت کنده و جدا شده اند. نهایت آنکه القائات نفس و شیطانند و از این طریق به عالم تحت ملک یا ملک اسفل تعلق پیدا می کنند. از این نظر، مبنایی واقعی و عینی می یابند. همان طور که خیال حسی و خیال متصل و خیال منفصل، عالمی دارد، خیال مجرد نیز در نهایت ، عالمی دارد که نفس اماره و ملک اسفل است. از اینجا در مقابل خیال متصل قرار می گیرد که انعکاس صورت های خیال منفصل و مثال و ملکوت در نفس مطمئنه آدمی است. عالم خیال منفصل عالم زیبایی ملکوتی است ، عالم خیر است ، عالم حقیقت است. اما خیال مجرد عالم زشتی است ، عالم شر است ، عالم باطل است. در این حالت ، از خیال ، انسان تصاویری را ادراک می کند که از عالم زیر زمین ، عالم شیاطین ، عالم ارواح خبیثه و عالم اجنه و پریان می آید. در حالی که تصاویر اولی از عالم فوق زمین ، عالم فرشتگان ، عالم ارواح مقدسه انبیاء و اولیاء و عالم کروبیان است.
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:نکاتی در مورد نگهداری و شست و شوی فرش, توسط نیما ذاکری سعید |

 فرش های دستباف و ماشینی همراه همیشگی خانه های ایرانی هستند. این گستردنی های رنگارنگ و زیبا در هر خانه ای و با هر قدر و بهایی که باشند برای ماندگاری و دوام به نگهداری و مواظبت احتیاج دارند. رعایت نکات ساده می تواند طول عمر و زیبایی ماندگار فرش های خانه تان را ضمانت کند.


پاکیزه کردن

برای تمیز کردن فرش از جاروی دستی استفاده نکنید چرا که نی های نازک و نوک تیز جارو به مرور زمان به الیاف فرش آسیب می رساند. جاروبرقی با دور تند بهترین راه برای بیرون کشیدن گرد و غبارها است.

نور آفتاب

خانه هایی که آفتابگیر هستند با وجود فراهم آوردن شرایط مفید برای محیط درونی خانه، مضراتی را هم برای آنها دارند. برای مثال قرار داشتن فرش در معرض آفتاب به طور مداوم روی رنگ آن تاثیری منفی می گذارد. اگر قالی دستبافی در خانه پهن کرده اید، برای پنجره های مقابل آن از پرده های ضخیم استفاده کنید.

سایش

قرار گرفتن قالی در زیر در، ساییده شدن آن را به همراه دارد. اگر به دلیل کم بودن فضا در خانه مجبور هستید قسمتی از فرش را در زیر در قرار دهید، در را طوری تنظیم کنید که هنگام چرخش تماسی با فرش پیدا نکند.

علاوه بر آن هر چند وقت یک بار فرش را جابجا و سر و ته کنید تا همه قسمت های آن به یک اندازه پا بخورد و فقط بعضی از قسمت ها در معرض سایش قرار نگیرد.

حرکت فرش

در گذشته ای نه چندان دور، کف خانه ها را موکت می کردند و فرش ها را روی آنها می گستراندند. در این شرایط خبری از سر خوردن و حرکت کردن فرش نبود اما این روزها که کف خانه ها با سنگ و سرامیک و موزائیک پوشیده می شود، فرش ها بر اثر پاخوردن حرکت می کنند و جابجا می شوند.

برای جلوگیری از این حرکت می توانید از آسترهای اسفنج مانند یا شبکه های توری پی وی سی و نرم استفاده کنید. اندازه این آسترها را کوچکتر از ابعاد فرش در نظر بگیرید.

تمیز کردن لکه ها

لک شدن فرش، اتفاقی است که ممکن است بارها پیش بیاید. در زمانی که این اتفاق افتاد به سرعت برای از بین بردن آن اقدام کنید. ماندن و کهنه شدن لکه، تمیز کردن آن را دشوار می کند. در اینجا به برخی از لکه ها و راه های از بین بردن آنها اشاره کرده ایم:

لکه آدامس

آدامسی که روی فرش افتاده و به آن چسبیده را ابتدا با یک تکه یخ سفت کنید و سپس آن را به کمک یک کاردک به آرامی از روی فرش بتراشید.

لکه شمع

پارافین شمع را نیز با همان روشی که آدامس را برداشتید از روی فرش جدا کنید.

لکه جوهر معمولی

روی لکه ماست بریزید و آن را روی قسمت جوهری پخش کنید. بعد از اینکه ماست به خوبی با جوهر مخلوط شد، با یک قاشق آن را از روی فرش جمع کنید. این کار را چند بار تکرار کنید تا جوهر به طور کامل جذب ماست شود.

نوشیدنی

شکلات و قهوه، آبمیوه، شیر و چای را با آب نیمه گرم و صابون یا با آب و شامپو تمیز کنید. استفاده از یک تکه اسفنج، کار را آسانتر می کند.

مایعات شیرین

چای شیرین، شربت و دیگر نوشیدنی هایی که شیرین هستند، اگر به سرعت از روی فرش پاک نشوند، موجب پوسیده شدن فرش می شوند. اگر این مواد روی فرش ریخت، به سرعت آن را پاک کنید.

روغن و چربی

برای زدودن اثرات روغن و چربی و حتی واکس از صابون و سرکه سفید استفاده کنید اما اگر روغن روی فرش ریخت، ابتدا آن را با قاشق جمع کنید و سپس یک تکه پارچه سفید را روی بخشی از فرش که آلوده شده بگذارید و روی آن را اتوی نیمه گرم بکشید. به این ترتیب، روغن موجود در پرز فرش جذب پارچه سفید می شود.

تخم مرغ

اگر تخم مرغ خام روی فرش ریخت، آن را با محلول آب نیمه گرم، نمک، صابون و سرکه سفید پاک کنید. این روش در مورد لکه خون نیز موثر است.

دوده

برای زدودن دوده از فرش ها به خصوص از روی موکت های تیره رنگ روی قسمت هایی که خیلی تیره شده اند، نمک بپاشید. بعد از یک ساعت و نیم با جاروبرقی نمک ها را جمع کنید.

شست و شوی فرش

تابستان که رو به پایان می رود، بسیاری از خانم های خانه دار، فرش ها را می شویند. البته اگر قصد شستن فرش ها را دارید، بهتر است آنها را به شرکت های معتبر قالیشویی بسپارید.

به دلیل اینکه در این شرکت ها، ابتدا گرد و خاک فرش را می زدایند و سپس فرآیند شست و شو را ادامه می دهند. شما اگر بخواهید فرش ها را در خانه بشویید، این امکان را نخواهید داشت و گرد و غبار در بین پرزهای فرش باقی می ماند.

تمیز کردن فرش ها در خانه با استفاده از شامپوی مخصوص فرش نیز ممکن می شود.

خشک کردن فرش

فرش هایی که در خانه شسته می شوند باید در شرایط خاصی خشک شوند تا آسیب کمتری به آنها وارد شود. توصیه های زیر می تواند راهنمای شما باشد:

- اگر شستن فرش ها، جزو برنامه های فصلی شماست، داربست های چهارپایه ای شکل مخصوصی تهیه کنید تا بتوانید فرش ها را روی پشت بام یا در حیاط و نور ملایم آفتاب پهن کنید. با این روش، هوا در اطراف فرش به طور کامل جریان پیدا می کند و به خوبی خشک می شود.

- فرش های شسته شده را هیچ وقت آویزان نکنید. پهن کردن فرش ها در زیر نورتند و سوزنده آفتاب نیز آسیب هایی جدی به بافت و الیاف آن وارد می کند.

- برای خشک کردن فرش، به هیچ وجه از حرارت مستقیم وسایل حرارتی مانند بخاری، شومینه و رادیاتور استفاده نکنید چون به فرش صدمه می رساند.

- اگر تنها بخشی از فرش شما خیس شده است، برای خشک کردن آن از یک اسفنج، حوله یا پارچه پنبه ای استفاده کنید و با آن آب را جمع کنید و سپس قسمت مرطوب را در مقابل آفتاب ملایم قرار دهید یا به وسیله حرارت ملایم سشوار دستی از پشت و روی فرش خشک کنید.
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:مقاله جلد سازی , توسط نیما ذاکری سعید |
جلدسازي. جلد در لغت به معناي پوست و در اصطلاح نسخه‌شناسي به سخت‌ترين و مقاوم‌ترين جزء از اجزاي كتاب اطلاق مي‌شود و آن پوششي است كه كتاب را از جانب آغاز و انجام و عطف دربر مي‌گيرد. جلد، در واقع، محافظ و تكيه‌گاه كتاب تلقي مي‌شود و استحكام كتاب به قوام آن بستگي دارد. به همين جهت است كه در گونه‌هاي فارسي شرقي (افغانستان و شبه قاره هند) معادل فارسي آن پُشتي انتخاب شده است.
هر جلد از دو بخش اصلي تشكيل مي‌شود كه به عربي "طَبْله" يا "دَفْتَه" ـ در مجموع به‌صورت مثنّي، يعني دَفْتَين ـ ناميده مي‌شود. دَفْتَه روي و دفْتَه پُشت توسط پاره‌اي چرم يا پارچه ضخيم ـ كه عطف كتاب را تشكيل مي‌داده ـ به‌هم متصل مي‌شده است. براي برخي جلدها در سمت مقابل عطف، در دفته پشت، لبه‌اي هم تعبيه مي‌شده و اين لبه ـ كه در عربي لسان خوانده مي‌شود ـ تا مي‌خورده و مانند عطف، لبه مقابل عطف را مي‌پوشانيده و بر دفته روي منطبق مي‌گشته و به اين صورت، قسمت مقابل عطف نيز از عوارض بيروني محفوظ مي‌مانده است .
 
تاريخچه. تاريخ جلد كتاب بي‌گمان عمري همسان با خود كتاب دارد كه به صورت صفحه‌هاي مرتب و متوالي فراهم مي‌آمده است. كهن‌ترين نسخه‌هاي مجلَّد روايت قبطي انجيل بوده كه طي شش قرن بعد از ميلاد در مصر تهيه شده است، به‌طوري كه از قرار دادن چند لايه پاپيروس، دفته‌هاي جلد را مي‌ساخته و بر روي آن چرم مي‌كشيده و دو دفته را با تسمه‌هاي چرمي به هم مي‌بسته است . در جهان اسلام نيز، از نخستين سال‌هاي خلافت، جلد كتاب شناخته شده بوده است. از امام علي (ع) نقل شده است كه فرمود: ابوبكر اولُ مَن جَمَع القرآن بين اللوحين (. "لوحين" در اين روايت دقيقاً همان "دَفâتين" است كه دو طبله يا دو طرف جلد را نشان مي‌دهد. تفسيري هم كه از "صُحُف" و "مصْحَف" شده است و اولين واژه را صرفاً به اوراق و دومين كلمه را به كتابي كه اوراق آن پياپي و متوالي باشد تعبير كرده‌اند  حاكي از آن است كه جلد كتاب در نخستين قرون تاريخ اسلام نيز شناخته‌شده بوده است.
در ايران اسلامي، بي‌گمان، فن جلدسازي پا به پاي ديگر زمينه‌هاي كتاب‌پردازي و نسخه‌آرايي پيش رفته است. ابن باديس در عمده‌الكُتّاب از ابزار صحافان و جلدسازان خراسان ياد كرده كه خود نشان از رونق و شهرت فن تجليد خراسانيان در جهان اسلام در سده پنجم هجري دارد. رشيدالدين فضل‌الله همداني نيز كه جلدسازان ربع رشيدي را به ساختن جلدهاي استوار و محكم سفارش مي‌كند ، از اهميت و رواج صنعت جلدسازي در ايران حكايت دارد. با اين همه، امروزه از جلدهاي مجلِّدان ايراني كه پيش از سده 8 ق. ساخته و پرداخته شده باشد و چگونگي صنعت جلدسازي ايراني را نشان دهد چيز زيادي در دست نيست. آنچه مسلم مي‌نمايد اين است كه در ميان جلدسازان ايراني، هم ساختن جلدهاي چوبي ـ كه دفتين آنها از چوب سرو ساخته مي‌شده ـ و جلدهاي چرمي معمول بوده است.
 
دو نمونه از جلدهاي بازمانده ايراني از نسخه‌هاي قرآن، كه در نيمه نخست سده 8 ق. فراهم شده ، حاكي از آن است كه پيش از قرن 9 ق. جلدهاي مشهور به ضربي يا مشته‌اي در ميان صحافان ايراني شناخته شده بوده است، اما رونق جلدسازي در كتاب‌پردازي ايراني به قرن 9 ق. مي‌رسد. در اين دوره كه حرفه‌اي به نام مجِلّدي در مركز حكومت تيموريان ـ يعني هرات ـ مرسوم بوده و در عصر تيموري به آن توجه شده  از رواج گسترده و وسيع صنعت صحافي خبر مي‌دهد. در كتابخانه‌هاي شاهزادگان تيموري نيز جلدسازان ورزيده‌اي چون قوام‌الدين تبريزي به كار جلدسازي مشغول بوده‌اند. وي از جمله صحافاني بود كه منبّت‌كاري را در جلدسازي ايراني وارد كرد . در همين دوره است كه جلدساز با همكاري نقاش به ساختن جلد اهتمام كرده و صنعت را با هنر در جلدسازي ايراني درآميخته و گونه‌هاي هنري جلد را در حوزه صحافي پديد آورده‌اند.
 
مشهورترين و متداول‌ترين جلدهايي كه در عصر تيموري توسط جلدسازان ايراني فراهم مي‌شده عبارتند از :
1. جلد روغني، كه گونه‌اي بسيار زيبا از جلدهاي ايراني
است و، در ساختن آن جلدساز به همراه نقاش و مُذَهّب و گاه با همكاري خوشنويس مشاركت داشته است. براي ساختن اين گونه جلد، صحاف نخست دفته‌هاي جلد را ـ كه از چرم، تخته چوب نازك، پارچه نخي ضخيم، يا مقوا بوده است ـ به اندازه قطع كتاب فراهم مي‌آورده و روي و پشت هر دو دفته را گاهي بوم و گاهي مَرْغَش مي‌زده و بر روي بوم، متناسب با محتواي كتاب، نقاش به تذهيب و نقاشي مي‌پرداخته يا خطاط به نوشتن كتيبه‌هاي متناظر در چهار طرف آن اهتمام مي‌كرده است. سپس چند بار روي آن را روغن كمان مي‌زده‌اند تا لايه‌اي از اين روغن روي نقاشي يا تذهيب و يا كتيبه‌هاي خط را بپوشاند.
2. جلد ضربي، كه، در آن، جلدساز نقوش روي دفته‌هاي جلد را به شيوه ضربي يا كوبيده تعبيه مي‌كرده است. طرز ساختن آن به اين‌گونه بوده كه ابتدا دو قطعه فلز برنجي را ـ كه اصطلاحاً يك جفت "نر" و "ماده" ناميده مي‌شده است ـ تهيه مي‌كرده و طرح نقش‌هاي مورد نظرش را با قلم مو و با مركب ساده يا الوان بر روي آنها مي‌كشيده، سپس قلمزن يا حكاك بوم برنج را با قلم و چكش خالي مي‌كرده است تا نقش‌هاي طراحي شده برجستگي پيدا كنند. آن‌گاه، جلدساز آن دو قطعه برنج را داغ مي‌كرده و آنها را با ضرب چكش روي چرمي، كه قبلاً براي كتاب مورد نظر بريده و در آب نم كرده، مي‌كوبيده است به‌طوري كه نقش قالب‌هاي برنجي بر روي چرم منعكس مي‌شده و نقاش اين نقش‌ها را با زر يا ورق طلا مي‌آراسته است. گفتني است كه شكل قالب‌هاي برنجي به‌صورت‌هاي ترنج (كه در وسط جلد قرار مي‌گرفته)، سرترنج (كه متصل به ترنج در بالا و پايين ترنج قرار داده مي‌شده)، لَچَكي يا گوشه (كه در چهار كنج جلد قرار مي‌گرفته) و گاه قالب‌هايي به‌شكل كتيبه (كه در ميان فاصله لچكي‌ها قرار داشته) تعبيه مي‌گرديده است.
 
3. جلد مُعَرَّق، كه در عرف جلدسازان عهد تيموري همان جلد منبت‌كاري شده بوده آن را براي نخستين بار قوام‌الدين تبريزي براي جُنگ شاهزاده بايسنقر ميرزا ساخته است. در اين گونه جلد، چون صحاف با كنار هم نهادن رگه‌هاي متعدد چرم‌هايي مانند تيماج، ساغري، و جز آن ـ كه داراي رنگ‌هاي گوناگون بوده‌اند ـ جلد را مي‌ساخته، به جلد معرق (رگْدار) شهرت يافته است. روش ساختن آن به اين گونه بوده است كه مذهّب، نخست، طرح نقش‌هاي مورد نظرش را بر روي چرم مي‌كشيده و سپس جلدساز با آلتي بُرنده به نام نقش‌بُر، بوم چرم را از نقش‌هاي طراحي شده جدا مي‌كرده و آنها را بر روي قطعه چرمي ديگر - كه غالباً داراي رنگ تيره و سوخته بوده ـ مي‌چسبانيده است، به آن گونه كه ميان قطعه‌هاي منقّش جدا شده و قطعه چرم زمينه هيچ‌گونه برجستگي و درزي ديده نمي‌شده و مجموعه آنها مانند قطعه چرمي ساده و هموار مي‌نموده است. اين گونه جلد از شاهكارهاي جلدسازي ايراني محسوب مي‌شده و پس از تيموريان در دوره صفويان نيز رواج داشته است.
در عصر صفوي، جلدهاي ضربي و روغني در اوج كمال ساخته مي‌شده است. بيشتر جلدسازان دوران صفوي نه تنها جلدساز بوده‌اند، بلكه با نقاشي، تذهيب، و ديگر هنرهاي كتاب‌آرايي نيز آشنايي داشته‌اند. ابوالمعصوم ميرزا ، صحاف مشهور آن عصر، خود مقّوا ساز و افشانگر بود . مولانا محسن جلدساز از آشنايان به فرهنگ و از "نديمان" كتابخانه شاه طهماسب صفوي به‌شمار مي‌رفت. عده‌اي از صحافان اين دوره مانند ميرحسين قزويني، قاسم بيك تبريزي، محمدزمان تبريزي، و ملاقاسم علي جلدهايي ساخته بودند كه شهرت آنان را از مرزهاي ايران عهد صفوي فراتر برده بود.
 
جلدهاي نفيس روغني، ضربي، معرق، و صدف‌كار، بيشتر براي نسخه‌هايي تهيه مي‌شد كه خاص كتابخانه‌هاي سلاطين و وزيران و ديگر اعيان عصر بود. اغلب نسخه‌هاي متداول در مراكز آموزشي و نسخه‌هاي مربوط به دانشمندان و اهل علم، به‌صورت عادي، با جلد چرمي و احياناً با چرم و مقوا صحافي مي‌شد.
جلد روغني و ضربي پس از صفويه نيز توسط جلدسازان ايراني ساخته مي‌شد. در عصر افشاري، جلد روغني با زمينه مَرْغش رواج بيشتري داشت. در دوره قاجاريه، گونه ديگري از جلد روغني توسط يكي از روحانيان آن عصر به نام آقا ابوطالب مدرّس ساخته شد كه به جلدِ "ابريِ ابوطالبي" شهرت يافت. در اين‌گونه جلد روغني، كاغذ ابري بر روي مقوا كشيده مي‌شد و سپس روي كاغذ ابري نوعي تذهيب ـ كه به تذهيب شانه‌اي شهرت داشت ـ ترسيم، و سپس روي آن با روغن كمان پوشانده مي‌شد .
4. جلد پارچه‌اي، كه علاوه بر جلدهاي مذكور، در عصر قاجاريه گونه‌هاي اين نوع جلد نيز رواج فراوان داشت. يك نوع آن را، كه به "جلد ترمه‌اي" شهرت يافت، با پارچه ترمه مي‌ساختند و بيشتر كتب ادعيه و بياض‌هاي ادبي را در دوره قاجار با اين گونه جلد صحافي مي‌كردند.
5. جلد كاغذي، كه در عصر قاجار رواج يافت، از كاغذهاي ابري فرنگي‌ساز و حتي كاغذهاي طوقي سيگار براي ساختن آن استفاده مي‌شد. در همين دوره بود كه محمدتقي صحافباشي به فرنگ رفت و روش جلدسازي فرنگي را فراگرفت و در ايران به ساختن جلدهايي اهتمام كرد كه به جلد فرنگي يا جلد فرنگي‌ساز شهرت يافت.
 
در زمان چاپ كتاب سنگي، صحافي به‌صورت فرنگي‌ساز متداول‌تر شد، به‌طوري كه اغلب كتاب‌هاي چاپ سنگي را با مقوا، روكش كاغذي ـ كه بر روي آن نام كتاب چاپ مي‌شد و احياناً تصويري متناسب با محتواي كتاب داشت ـ و عطف پارچه‌اي (و گاه كاغذي) صحافي و بعضي را نيز با مقوا و روكش چرمي جلد مي‌كردند. با رواج چاپخانه‌هاي نوين، جلد كتاب نيز به روش فرنگي، به دوگونه رواج عام يافت: يكي جلد شميزي كه به نام جلد نرم نيز شهرت يافته است و ديگري جلد مقوايي كه به نام جلد سخت ناميده مي‌شود. گاه هريك از اين جلدها داراي روكش هم هست، و آن پوششي كاغذي است كه به‌منظور محافظت جلد يا زيبايي آن بر روي جلد كشيده مي‌شود، و چون پهناي آن بلندتر از اندازه جلد است، داراي دو لبه برگردان است كه به‌صورت تاخورده در داخل جلد و بدنه كتاب جاي مي‌گيرد.
 
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:مقاله سراجی (چرم سازی) , توسط نیما ذاکری سعید |

 بی گفتگو کاربرد چرم پیش از ریسندگی و بافندگی بوده و با اینهمه فن آماده کردن پوست تاکنون تغییر زیادی نکرده است . یکی از مورخین دربارهٔ صنایع اروپایی شمالی می نویسد (( که فن چرمسازی از روزگار قدیم تا سدهٔ نوزدهم را کد بوده است )) . در مورد ایران هم تا این اواخر که روش نوین دباغی آغاز گردید همانگونه بوده است .

چرمسازان قرون وسطی در ساختن چرمهای ظریف و زیبا مشهور بودند . این حوقل که در سال ۹۵۰ میلادی از خراسان دیدن کرده از چرمهای ظریف پوست بزی که چرمسازان گورکان در نزدیک مرو می ساختند و به نام سختیان شناخته می بود بسیار تعریف می کند و می گوید فرآوردهٔ این چرمسازان به سراسر کشور فرستاده می شد .


شاردن صنعت دباغی و چرمسازی ایران را این گونه توصیف می کند : (( این صنعتی دستی است که ایرانیان در آن از همه استادترند )) و دربارهٔ چرم ساغری که ایران در زمان او ( ۱۶۶۵ میلادی ) به هندوستان و خاور نزدیک صادر می کرد به تفصیل سخن می گوید .
امروز برای به عمل آوردن خام ( چرم ) دو راه هست ، آماده کردن پوست گوسفند و بز با زاج سفید و نمک به نـام چـرم زاغـی ، و دباغی خام گاو ، الاغ و اسب ، عمـل دباغی به طریق زیر انجـام می شود :


۱) خام را آب زدن .
خام خشک را از دهات و نواحی اطراف به دباغی آورده و بسته به کلفتی و مقدار چربی پوست ، سه تا شش روز آن را در حوض آب خیس می کنند چرم بومی که از کشتارگاه می آید به آب زده نمی شود .
۲) آهک زدن و عورامکاری .
پس از اینکه خام خشک خوب خیس خورد و نرم شد ، همراه با خام های تازهٔ خیس نشده ، توی گودالهای آهک می گذارند ، گودال آهک خمره های لعابی است که توی زمین کار گذاشته اند و آن را لـولـه کش می نامنـد . آهک زنـده را روی خـام پاشیده و خمره را پر آب می کنند . پس از چهار تا شش روز آب آهک نسوج خام را از هم باز کرده و موهای آن را نرم کرده است . خام را از خمرهٔ آهک بیرون آورده و هر کدام را روی تیر آویزان می کنند ، و با کارد ویژه ای آن را عورامکاری می کنند و کارد را با سنگ عورام مرتب نیز می کنند .
۳) متورم کردن .
پس از عورامکاری ، خام را به خمرهٔ دیگری برده و روی آن را آرد جو می پاشند . وقتی به اندازه کافی خام در خمره گذاشته شد آن را پر از آب می کنند ، و عمل تخمیر آغاز می گردد و سبب می شود که پوست ورم کرده ، و نسبت به مواد دباغی حساس شود و گوشتهای اضافی روی آن شل و آهکهایی که قبلاً روی آن پاشیده اند خنثی شود .
این فرایند ، که آرد جو کردن نامیده می شود ، در زمستان ۲۰ روز و در تابستان ۱۵ روز طول می کشد . پس از اینکه پوستها پخته شد آنها را از خمـره بیرون آورده و هـر کـدام را روی تیر عمودی به نام خار چوغ گذاشته و خـام را داس می کنند ، یعنی گوشتهای اضافی آن را می کنند ، این کار را با چاقوی دو دسته ای به نام داس انجام می دهند . سپس پوستها را با دیگر در خمرهٔ آردجو می گذارند تا باز پخته شود .
۴) نمک پاشیدن .
وقتی پس از سـه تا چهـار روز پختـن دوم هـم کامل شد ، پـوستـها را تـوی قدح می گذارند روی هرپوستی نمک می پاشند و سه تا چهار روز آنجا می ماند .
۵مازوکاری . وقتی پوست برای مازوکاری واقعی آماده شد ، آن را در گودالهای آجری که با چوب اندود شده و به نام گودچوب ( سیله ) شناخته می شود می گذارند روی هر پوست که درون گودال می گذارند گرد مازوی نرم و یا گرد پوست درخت اقاقیا می باشند .
گردکردن و کوبیدن مازو و پـوست اقاقیـا ، با دستاسی ( آرچی ) همانند آسیای دستی که در کوزه گران به کار می برند انجام می شود ؛ و یا اینکه ممکنست که گرد آن را از بازار بخرند . در بازار آسیای مخصوصی برای نرم کردن این گونه مواد وجود دارد . پوست چهار تا پنج روز در گودال مازو می ماند . هر روز آنها را پشت و رو می کنند و لگد می زنند .
۶) کاشیکاری .
پس از مازوکاری پوستها را در آفتاب خشک می کنند و روی تخته ای که در زیر آن چهارپایه ( کرسی ) قرار گرفته می گذارند . قسمت گوشتی آن را با سنگ پا پرداخت می کنند .
۷) رنگ ریختن .
برای رنکاری چرم ، رنگهایی مثل گِل ورز ، جوهر گلی و صابون سفید مناسب است و آن را بر رویهٔ پوست می ریزند .
۸) صیقلزنی .
بار دیگر پوست را روی تختهٔ پرداخت کاری گذاشته و صیقل ( مهره ) پرداخت را با فشار روی آن می کشند . در دباغی های بزرگتر کاشیکاری ، رنگ ریختن و صیقلزنی هر سه را چرمساز ( چرمگر ) انجام می دهد .

 

 

 

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:مقاله سوخت روی چرم , توسط نیما ذاکری سعید |

 هنر سوخت روی چرم یعنی کاربرد رنگهای تیره از چرم بر روی بوم مورد نظر و نصب و چسباندن آنها در کنار همدیگر . درحال حاضر ازاستادان پیش کسوت در این هنر چند تن باقی مانده اند. دراین نوع هنر، گاهی از همه تزئینات رایج روی چرم نیز استفاده می شود. هنر سوخت از زمان صفویه درایران وجودداشته است .درآن دوران این هنر روی جلد قرآن وکتابهای نفیس خطی کار می شد. درفاصله انقراض سلسله صفویه تادوره قاجاریه این هنربه بوته فراموشی سپرده شد . وجه تسمیه هنر سوخت را به دو دلیل دانسته اند اول کاربرد رنگهای سوخته یعنی رنگهای غیر شفاف و پخته در هنر سوخت چرم بر خلاف هنر مینیاتور و نقاشی ایرانی ،این امر از مبانی و اصول اصلی هنر سوخت چرم است.
دوم به دلیل ایجاد نقوش برجسته بر روی قطعات چرم تیماج که به دو روش ضربی و یا توسط ابزار های گداخته می باشد. ار آنجا که معمولا کتب ، واجد نسخه های متعددی هستند،مگر در موارد استثنائی امکان جلد سازی به شیوه سوخت چرم با ابزار های گداخته وهمچنین خلق آثار پرکار روی آن معمول نبوده و به همین علت جلد سازان بیشتر با تهیه مهرهای فلزی نقش بر جسته مختلف جلد هارا به روش ضربی آماده می کردند .
هنر سوخت احتیاج به تسلط و مهارت در چندین رشته متفاوت دارد از جمله صحافی و کاغذ سازی ،چرم سازی، رنگرزی ،طلاکوبی ،خطاطی ،تذهیب ،تشعیرو مینیاتورکه تسلط به هر یک از آنها نیازمند تجارب متفاوت و گوناگون است. یک تابلوسوخت مجموعه هنرهای اصیل ایرانی به همراه ترکیبی ازچندصنعت میباشد وعبارت است ازبرش چرم نازک پوست گوسفند وبه کاربردن آن برای پیاده کردن نقوش وتصاویروطراحی ختائی درحواشی صوروسپس طلا پوش کردن وصحافی وتشعیر وتذهیب آن، به نحوی که یک تابلوی مینیاتوربوسیله الصاق قطعات چرم های بریده شده شکل می گیرد ودرچهارطرف آن اشعاری باهمان چرم ها البته به رنگ سیاه وسفیدکه به شکل حروف درآمده ،سطر بندی شده وبا هم پیوند می خورد.
کیفیت یک اثر سوخت به کاربرد مواد اصیل و طبیعی در رنگها ،استفاده از طلای خالص وپرورده شده ونیز استفاده از چرمهای مرغوب ودرست دباغی شده در آن می باشد.همچنین زیبائی واصالت طرح مورد استفاده نکته حائز اهمیت دیگری در این زمینه می باشد.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:مقاله در رابطه با حکاکی روی چرم , توسط نیما ذاکری سعید |

مرور آثار، علائم، نوشته ها و کتیبه های دوران گذشته تاریخ ایران و نقوشی که در آثار باستانی دیده میشود نشان دهنده این است که ایرانیان قدیم از چرم برای کفش و افزارهای جنبی و لوازم دیگر استفاده می کردند. از ابتدای قرن چهارم تا قرن نهم و دهم فصل نوینی در هنر کتاب سازی گشوده شد و چند نوع جلد تزئینی ابداع گردید که اهم آنها جلدهای سوخت یا (سوخته) و معرق بوده است.


در زمانهای دور هنر نوشتن روی چرم وجود داشته است و شاید نتوان بطور دقیق قدمت این رشته را بیان کرد روزگاری که هنوز کاغذ در اختیار انسان نبوده افرادی بودند که مطالب را روی چرم می نگاشتند و به نسلهای بعد به یادگار می گذاشتند نمونه بارز آن آیات قرآنی است که در صدر اسلام جهت ماندگاری بیشتر بر روی چرم نوشته شده است لذا می توان گفت که هنر قلمزنی روی چرم یکی از قدیمیترین و جذابترین رشته از رشته های صنایع دستی بوده که متاسفانه به دلایلی به مرور زمان منسوخ و از بین رفته است.

اهمیت تولیدات چرمی در بین صنایع دستی تا حدودی مربوط به ساختمان فیزیکی آن می باشد، زیرا چرم ماده ای است که در طی جریان دباغی می توان آن را مانند مخمل، نرم کرد و یا با حرارت شدید فرمهای گوناگون به آن داد.


مراحل آماده سازی چرم شامل خیساندن یا مرحله شستشو در حوضچه های مخصوص، مرحله مو زدایی یا آهک زنی، مرحله آهک زدایی ، مرحله لش زدایی ، تمیز کردن رخ پوست، مرحله آنزیم دادن، دباغی کردن، آبگیری، تراش، ورقه کردن، جور کردن و قلمزنی روی چرم می باشد.
چرم به دلیل قابلیت و خصوصیات آن با تکنیک های متعددی کار می شود از جمله:

1- قالب گیری
2- بافت و دوخت
3- حکاکی و قلمزنی روی چرم
4- نقاشی روی چرم
5- سوخت و معرق چوب
6- گلدوزی روی چرم
7- باتیک روی چرم

امروزه نیز معدود هنرمندان قلمزن روی چرم ضمن احیاء این رشته فاخر، تابلوهای نفیس و ارزشمندی تولید و در اختیار هنردوستان عزیز قرار می دهند کاربردهای این آثار به فراخور سلایق متنوع اشخاص متفاوت می باشد   ازجمله: اهدا به عنوان یادبود و کادو  در مناسبتهای گوناگون – استفاده برای تزئین داخلی منازل شخصی و ادارات – اهداء به عنوان جایزه و یادبود در سازمانهای خصوصی و ادارات دولتی و ...


حکاکی روی چرم از نظر اصول کار و تکنیک، تشابه زیادی به قلمزنی روی فلز دارد. این تکنیک شاید در خارج از کشور رواج بیشتری داشته باشد اما سابقه تاریخی آن بر روی جلدهای ایرانی هر چند با موتیف های محدودتر، کاملاً مشهود است. برجستگی ها و فرورفتگی های منقوش روی چرم به وسیله قلم های فولادی بر روی آن حک می شود. از ابتدای قرن چهارم تا قرن نهم و دهم فصل نوینی در هنر کتاب سازی گشوده شد و چند نوع جلد تزئینی ابداع گردید که اهم آنها جلدهای سوخت یا (سوخته) و معرق بوده است. در روش ساخت جلد سوخت نقوش گل و مرغ یا تصاویر حیوانات را با طلا و نقره می پوشانند و نقوش را بصورت برجسته با همان رنگ اصلی چرم بیرون می آورند

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:مراسم تجليل از هنرمندان صنايع دستي کشور در قشم, توسط نیما ذاکری سعید |


 
 

مديرکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان خراسان شمالي از عرضه مستقيم سوغات و صنايع دستي استان در بازارچه هاي نوروزي خبر داد.
به نقل از روابط عمومي اداره کل ميراث فرهنگيي، صنايع دستي و گردشگري خراسان شمالي، «علي کاظمي» اظهار داشت: در اين بازارچه علاوه بر صنايع دستي و سوغات، انواع غذاها و نان هاي محلي استان و تمامي لوازم مورد نياز مسافران و زائران نيز در اختيار مسافران نوروزي قرار مي گيرد.

وي افزود: با فرا رسيدن ايام نوروز و در راستاي خدمات رساني به زائران و مسافران نوروزي و نيز تحقق شعار توليد ملي و حمايت از کار و سرمايه ايراني، پيش بيني راه اندازي 200 غرفه در مبادي شهرستان هاي بجنورد، گرمه، شيروان، مانه و سملقان و فاروج شده است.

اين مقام مسوول خاطرنشان کرد: در اين بازارچه ها صنعتگران خراسان شمالي توانمندي ها و توليدات صنايع دستي خود را به نمايش مي گذارند.

کاظمي با بيان اين که در حاشيه اين نمايشگاه هنرمندان خراسان شمالي به اجرا برنامه هاي آئيني و موسيقي سنتي مي پردازند، يادآور شد: بازارچه هاي نوروزي سال 92 از 27 اسفندماه تا 15 فروردين ماه در اين شهرستان ها برپا مي شود

بانک اطلاعاتي مشخصات آثار دريافت کنندگان نشان ملي و بين المللي مرغوبيت صنايع دستي امروز در جزيره زيباي قشم با حضور مديران و تعدادي از هنرمندان صنايع دستي رونمايي شد .

  اين بانک اطلاعاتي امروز با حضور «يحيي رحمتي» معاون صنايع دستي کشور در حاشيه مراسم تجليل از دريافت کنندگان نشان بين المللي مرغوبيت صنايع دستي يونسکو در سال 2012 رونمايي شد.

در اين بانک اطلاعاتي تمامي مشخصات آثار دريافت کنندگان نشان ملي و بين المللي مرغوبيت صنايع دستي ثبت شده و علاقه مندان مي توانند با مراجعه به اين بانک اطلاعاتي به آدرس IHA.ICHTO.IR با پديدآورندگان برتر صنايع دستي کشور در حوزه ملي و بين المللي آشنا شوند.

در مراسم رونمايي از اين بانک اطلاعاتي اسفنديار حيدري پور مديرعامل منطقه آزاد قشم و تارينا ويرتانن مدير دفتر منطقه اي يونسکو در ايران نيز حضور داشتند.



نماينده يونسکو در ايران در پيامي به مراسم تجليل از هنرمنداي صنايع دستي:
صنايع دستي نقش مهمي در ايجاد هويت ملت ها دارد
 
 
 
رييس دفتر منطقه اي يونسکو در تهران و نماينده يونسکو در ايران گفت: امروز بر همگان روشن است که صنايع دستي نقش مهمي در ايجاد و بيان هويت ملت ها ايفا کرده و در توسعه اقتصاد بومي و فقرزدايي نيز بسيار اثرگذار بوده است.

«تاريا ويرتانن»، پيش از ظهر امروز در پيامي به مراسم تجليل از دريافت کنندگان نشان مرغوبيت صنايع دستي يونسکو که در جزيره قشم برگزار شد افزود: نشان مرغوبيت يونسکو براي صنايع دستي منطقه آسياي شرقي که در گذشته مهر اصالت صنايع دستي ناميده مي شد، در سال 2000 ميلادي مشترکا توسط يونسکو و انجمن توسعه و ترويج صنايع دستي آسه آن براي ايجاد استانداردهاي کيفي و بالابردن سطح آگاهي عمومي نسبت به صنايع دستي در 10 کشور آسه آن ايجاد شد و به دليل موفقيت اين برنامه، نشان مرغوبيت در کشورهاي مناطق آسياي ميانه غربي و جنوبي نيز معرفي و اجرا شد، که موجب شد کشورها و محصولات بسيار بيشتري در اين برنامه شرکت کنند.

وي اظهار داشت: نشان مرغوبيت در واقع يک مکانيسم کنترل کيفيت و ابزاري براي بازاريابي بوده که در عين حال تضمين کننده تداوم توليد محصولات صنايع دستي با کيفيت، سنتي و در عين حال خلاق در منطقه است. بنابراين نشان مرغوبيت نشانه منحصر به فرد و فوق العاده بودن يک محصول نيست بلکه "مهر تاييدي " است بر اينکه يک محصول صنايع دستي يا خط توليد آن داراي بالاترين استانداردهاي کيفي بوده و با احترام به اصالت فرهنگي و حفظ محيط زيست تهيه شده است.

ويرتانن اضافه کرد: نشان مرغوبيت يونسکو بر آن است که هنرمندان صنايع دستي را تشويق کند تا در توليد محصولات خود مهارت ها، طرح ها و نقوش اصيل را به شيوه اي خلاقانه به کار گرفته تا بتوانند تداوم و پايداري اين سنت ها و مهارت ها را تضمين کنند. نشان مرغوبيت يونسکو، با ايجاد استاندارد سختگيرانه، پرچمدار فعاليت هاي يونسکو براي حمايت از توليد کنندگان صنايع دستي است.

به گفته وي، محصولي که نشان صنايع دستي يونسکو را دريافت مي کند از مرغوبترين نوع آن است و سنگ محکي براي توليد صنايع دستي، اعضاي بين المللي هيات منصفه اين برنامه، که توسط يونسکو انتخاب مي شوند آثار ارائه شده را براساس معيارهاي يونسکو بررسي مي کنند که مرغوبيت در توليد، اصالت، خلاقيت در تکنيک ها يا خصيصه ها، قابليت ارائه در بازار، مواد و پروسه توليد دوست با طبيعت و عادلانه از مهمترين معيارها است.

نماينده يونسکو در تهران افزود: توليد کنندگان محصولات دريافت کننده نشان مرغوبيت يونسکو از طريق زير از دريافت اين نشان منتفع مي شوند. آنها گواهي مرغوبيتي را دريافت مي کنند که مي تواند به عنوان ابزاري براي معرفي همان محصول استفاده شود.

يونسکو همچنين مي تواند به همکاران منطقه اي و ملي در برگزاري کارگاه هايي براي آموزش و ظرفيت سازي کمک کند.

وي افزود: علاوه بر اين يونسکو درصورت تمايل دولت ها و سازمان هاي مردم نهاد راهنمايي هايي را درخصوص چگونگي شرکت در نمايشگاه هاي بازرگاني بين المللي، توليد محصولات تبليغاتي از قبيل بروشور و کاتالوگ، فهرست کردن اين محصولات بر روي وب سايت يونسکوي بانکوک و ايجاد حساسيت در توليد کنندگان نسبت به بهره مندي از منافع قانون کپي رايت و مالکيت معنوي در اختيار اين نهادها قرار خواهد داد.

وي تصريح کرد: در نوامبر سال 2012 يعني حدود 3 ماه پيش پس از ماه ها تلاش بي وقفه دفتر منطقه اي يونسکو در تهران و با ميزباني سخاوتمندانه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري جمهوري اسلامي ايران، مراسم نشان مرغوبيت يونسکو براي صنايع دستي در منطقه آسياي ميانه و غربي را در هتل لاله تهران برگزار کرد.

وي خاطرنشان کرد: نمايندگان کشورهاي ترکمنستان، تاجيکستان، قرقيزستان، ازبکستان و قزاقستان به همراه 91 محصول صنايع دستي و جمهوري اسلامي ايران همراه 316 اثر صنايع دستي در اين مراسم شرکت کردند.

هيات داوران، در طول 5 روز کار مداوم و سخت تصميم گرفتند که 42 اثر از کشورهاي آسياي ميانه و غربي و 147 اثر از ايران را از آنجاييکه مطابق به استاندارهاي اين برنامه بوده شايسته دريافت نشان مرغوبيت يونسکو براي صنايع دستي اعلام کنند و من اين دست آورد بزرگ را به توليد کنندگان صنايع دستي و ملت هاي آنها تبريک مي گويم.
/

معاون صنايع دستي کشور از برنامه ريزي ها براي حضور رايگان دارندگان نشان بين المللي مرغوبيت صنايع دستي يونسکو در نمايشگاه هاي داخلي و خارجي به منظور پاسداشت از هنر ارزشمند هنرمندان صنايع دستي و همچنين تشويق هنرمندان براي دريافت نشان بين المللي مرغوبيت صنايع دستي يونسکو خبر داد.

  «يحيي رحمتي» پيش از ظهر امروز در مراسم تجليل از دريافت کنندگان نشان بين المللي مرغوبيت صنايع دستي يونسکو در سال 2012 ميلادي که در جزيره زيباي قشم در حال برگزاري است با اعلام اين خبر گفت: صنايع دستي ايران جزو بهترين، زيباترين و ارزشمندترين صنايع دستي در جهان است که شايستگي دريافت نشان مرغوبيت از يونسکو را دارد.

وي افزود: خوشبختانه شاهد رشد فزاينده اي در کسب نشان مرغوبيت صنايع دستي يونسکو توسط هنرمندان صنايع دستي کشور هستيم به گونه اي که در سال 2007 تنها شش اثر از ايران موفق به کسب نشان مرغوبيت صنايع دستي يونسکو شده اند اما خوشبختانه در سال گذشته ميلادي 147 اثر از ايران نشان مرغوبيت از يونسکو کسب کرد.

رحمتي با اشاره به برنامه هاي حمايتي معاونت صنايع دستي کشور از هنرمندان صنايع دستي و هنرهاي سنتي اظهار داشت: يکي از مهمترين برنامه هايي که اين معاونت به دنبال آن است مشارکت دادن هنرمندان داراي نشان مرغوبيت يونسکو در نمايشگاه هاي داخلي و خارجي به صورت رايگان است.

وي اظهار داشت: تشکيل بانک اطلاعاتي آثار دريافت کنندگان نشان ملي و بين المللي مرغوبيت صنايع دستي از ديگر برنامه هايي است که معاونت صنايع دستي کشور به منظور حمايت از هنرمندان صنايع دستي و پاسداشت آثار آنان انجام داده است.

معاون صنايع دستي کشور اضاقه کرد: ارائه تسهيلات در حوزه بسته بندي به دارندگان نشان مرغوبيت يونسکو و همچنين استفاده از ظرفيت مراکز آزاد تجاري از جمله قشم به منظور افزايش صادرات صنايع دستي از ديگر برنامه هاي حمايتي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري از هنرمندان صنايع دستي کشور است.

رحمتي تصريح کرد: تلاش براي ثبت آثار هنرمندان صنايع دستي و تبيين مالکيت معنوي آثار يکي ديگر از برنامه هاي حمايت از هنرمندان صنايع دستي و هنرهاي سنتي در کشور است.

اين مقام مسوول در ادامه با اشاره به حضور استادان چيره دست در صنايع دستي ايران با گراميداشت ياد مرحوم استاد داستانپور از وي به عنوان فرزند هنر ياد کرد که توانسته است نام پدران نياکان هنرمند ايراني را زنده نگه داد.

وي با اشاره به اهميت صنايع دستي و ارزش نشان مرغوبيت يونسکو خاطرنشان کرد: دريافت نشان مرغوبيت يونسکو در واقع نقطه آغاز است و يک پيش نياز براي حرکت به شمار مي رود و بايد با برنامه ريزي هاي مناسب هنرمندان صنايع دستي کشور را براي دريافت نشان مرغوبيت يونسکو تشويق کرد.

به گزارش ميراث آريا، در اين مراسم از 135 هنرمند صنايع دستي که موفق به دريافت نشان بين المللي مرغوبيت صنايع دستي يونسکو در سال 2012 ميلادي شده بودند تجليل شد.

 

مراسم تجليل از دريافت کنندگان نشان مرغوبيت صنايع دستي يونسکو در سال 2012 در حالي امروز يکشنبه 6 اسفندماه در جزيره قشم برگزار شد که بر استفاده از ظرفيت مناطق آزاد تجاري در توسعه و افزايش صادرات صنايع دستي کشور تاکيد شد.


  در اين مراسم که با حضور «يحيي رحمتي» معاون صنايع دستي کشور، جمعي از مديران و کارشناسان حوزه صنايع دستي و شمار بسياري از هنرمندان صنايع دستي و هنرهاي سنتي برگزار شد، اسفنديار حيدري پور رئيس منطقه آزاد قشم در سخناني در اين مراسم گفت: به منظور افزايش صادرات صنايع دستي کشور مي توان از ظرفيت مناطق آزاد تجاري از جمله منطقه آزاد تجاري قشم بهره گرفت.

وي اظهار داشت : اين آمادگي در منطقه آزاد تجاري قشم وجود دارد که با تمام توان در خدمت توسعه و افزايش صادرات صنايع دستي کشور باشد.

وي با اشاره به اهميت و ارزش صنايع دستي کشور اضافه کرد: صنايع دستي ايران به دليل برخورداري از تمدني هفت هزار ساله از جايگاه و اعتبار ارزشمندي برخوردار است و مي توان با برنامه ريزي هاي مناسب صنايع دستي ايران را که در حقيقت بي نظيرترين صنايع دستي دنيا است به کشورهاي مختلف معرفي کرد.

حفاظت از مالکيت معنوي آثار

وي در بخش ديگري از صحبت هاي خود با اشاره به اهميت حفاظت از مالکيت معنوي آثار هنرمندان صنايع دستي افزود: بر اساس تفاهم نامه اي که با سازمان ثبت اسناد و منطقه آزاد تجاري قشم منعقد شده است آثار و طرح هاي هنرمندان صنايع دستي و هنرهاي سنتي کشور ثبت خواهد شد.

وي افزود: هدف از ثبت طرح ها و آثار هنرمندان صنايع دستي و هنرهاي سنتي حفظ مالکيت معنوي اين آثار و جلوگيري از کپي برداري آثار هنرمندان است.

حيدري پور خاطرنشان کرد: منطقه آزاد تجاري قشم براي نخستين بار در کشور اقدام به عقد تفاهم نامه با سازمان ثبت اسناد کشور در اين خصوص کرده است و در واقع قشم در اين حوزه پيشرو است.

در ادامه اين مراسم همچنين ويدا توحدي مديرکل توسعه و ترويج معاونت صنايع دستي کشور نيز در سخناني با اشاره به ارزش، اهميت و جايگاه صنايع دستي ايران در ميان کشورهاي منطقه و جهان گفت: صنايع دستي ايران در کشورهاي مختلف دنيا با استقبال بي نظيري روبرو مي شود.

وي با بيان اين که هنرمندان صنايع دستي ايران براي چهارمين بار موفق به کسب نشان مرغوبيت يونسکو شده اند افزود: در سال گذشته ميلادي 147 هنرمند صنايع دستي از 25 استان کشور براي دريافت نشان مرغوبيت يونسکو از ايران معرفي شدند و اين درحالي است که در سال 2007 ميلادي تنها شش هنرمند از 4 استان کشور براي دريافت نشان مرغوبيت يونسکو معرفي شده اند.

پيشنهاد ايجاد ويترين صنايع دستي ايران

در ادامه اين مراسم «فتحعلي قشقايي» استاد دانشگاه و دارنده نشان ملي و بين المللي مرغوبيت صنايع دستي يونسکو در سخناني با قدرداني از برگزار کنندگان اين مراسم گفت: هنرمندان صنايع دستي به بهترين نحو ممکن وظيفه خود را انجام داده اند و به طور حتم با حمايت هاي مسوولان مي توان به موفقيت هاي بيشتري نيز دست يافت.

وي با اشاره به زيبايي بي نظير صنايع دستي ايران و همچنين افزايش تعداد دريافت کنندگان نشان مرغوبيت يونسکو اظهار داشت: پيشنهاد من اين است ويتريني با عنوان ويترين صنايع دستي ايران که موفق به کسب نشان مرغوبيت يونسکو شده اند در مراکز مهم و در شهرها و استان هاي مختلف کشور ايجاد شود.

وي افزود: به عنوان مثال اين ويترين مي تواند در فرودگاه هاي بين المللي، فرودگاه هاي شهرهاي مختلف، استان ها و شهرهاي مقصد گردشگري و ... راه اندازي شود تا گردشگران داخلي و خارجي با صنايع دستي ايران بيش از پيش آشنا شوند.

به گزارش ميراث آريا، در اين مراسم 135 هنرمند صنايع دستي که موفق به دريافت نشان مرغوبيت يونسکو در سال گذشته ميلادي شده بودند مورد تجليل و قدرداني قرار گرفتند.

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 5 اسفند 1391برچسب:غرفه چرم نیما در نمایشگاه صدای عشایر , توسط نیما ذاکری سعید |


يکم تا دهم اسفندماه
جشنواره خوشنويسي شمسه در سعدآباد برگزار مي شود
 
 
 
جشنواره خوشنويسي شمسه با آثار اساتيد خوشنويس صاحب نام معاصر و هنرجويان فوق ممتاز در موزه هنرهاي زيبا واقع در مجموعه فرهنگي تاريخي سعدآباد برگزار مي شود.

  به نقل از روابط عمومي سعدآباد، نمايشگاهي از آثار اساتيد خوشنويسي عباس اخوين،محمد علي مرزي،حجت اله اسدي و هنرجويان فوق ممتاز انجمن خوشنويسان منطقه يک در موزه هنرهاي زيبا سعدآباد ساعت 14 روز سه شنبه يکم اسفندماه گشايش يافت.

در اين نمايشگاه بيش از 85 اثر از اساتيد نامبرده با تکنيک هاي سطر،چليپا، قطر،نستعليق شکسته نستعليق و ... در معرض ديد علاقه مندان قرار گرفت.

گفتني است نمايشگاه مذکور تا دهم اسفندماه داير است و علاقمندان به هنر خوشنويسي مي توانند براي بازديد همه روزه (بجز روزهاي دوشنبه) از ساعت 9 تا 30/16 به نشاني خ وليعصر (عج)، خ شهيد فلاحي، انتهاي خ شهيد طاهري ،مجموعه فرهنگي تاريخي سعدآباد موزه هنرهاي زيبا مراجعه کنند.
/108

صفحه قبل 1 ... 30 31 32 33 34 ... 42 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.